بیان داستان حضرت موسی در مورد اینکه چرا همه صوت ها را نمی شنویم:

روزی یکی از یاران از حضرت موسی سوال کرد چرا ما نمی توانیم صدای حیوانات را بشنویم ؟

حضرت فرمود حکمت خداوند است که ندانیم ، دانستن وشنیدن آن به ضرر ماست.

شخص گفت من می خواهم بدانم وبفهمم.

حضرت فرمود : به نفع تونیست.

از شخص اصرار واز حضرت انکار .

بالاخره حضرت قبول کرد وشخص توانست صدای حیوانات را بشنود.

روزی مهمان وارد خانه شخص شد ، در حالیکه با مهمان در حال صحبت بودند ، صدایی شنید صدای حیوانات شخص بود که با هم صحبت می کردند.سگ به دیگری می گفت امروز خروس می میرد وصاحبش  آن را بیرون می اندازد وما آن را می خوریم واز گرسنگی نجات پیدا می کنیم.

شخص صدای آنها را فهمید وخروس را قبل از اینکه بمیرد فروخت وپولش را گرفت.

روز بعد  صدای گفتگوی آنها را شنید که با هم صحبت می کردند، باز یکی از حیوانات به دیگری می گفت امروز گاو می میرد وصاحبخانه آن را بیرون می اندازد وما شکمی از عزا در می آوریم .

صابخانه صدا را شنید وگاو را سریع فروخت ، سپس به حضرت موسی گفت تا حالا که فهمیدن صدای حیوانات به نفع من بوده است.

روز بعد گفتگوی حیوانات را شنید که می گفتند : امروز خود صاحبخانه می میرد ، این دفعه صاحبخانه ناراحت شد ونزد حضرت موسی رفت وقضیه را به او گفت حضرت فرمود : گفتم به نفع تو نیست گوش نکردی.

بلا به خانه تو نازل شد قسمت حیوانات تو بود که اگر آنها  مرده بودند  این مرگ دیرتر نزد تو می آمد وآنها پیش مرگ تو بودند . شخص از کار خود پشیمان شده بود ولی دیگر کار از کار گذشته بود ، پس هیچ چیز خدا بی حکمت نیست.