گويند: بنده اي بسيار گلايه ميكرد؛ و از اندوه و گرفتاري بيكرانش به

درگاه خداوند ميناليد؛ تا اين كه خداي تعالي فرشته اي برانگيخت؛ و او را


فرمود: اين بنده شاكي را با خود به سراي پريشانيها و اندوه هاي بندگانم

ببر؛ و اين اجازه را به او بده كه گرفتاري اش را با هر اندوهي كه كوچكتر


است؛ و ميخواهد، تاخت زند.» فرشته رفت و آن كرد كه خدايش فرمان داده بود.

بنده شاكي بسيار گشت؛ و گشت تا در ميان آشفتگيها و اندوه هاي ديگر، چيزي


برگزيد و گفت: «اين از آن من ميباشد، كه از داشته من و از همه اندوهان

ديگر، فروتر است» فرشته لبخند معناداري زد؛ و گفت: برو، برو كه اندوه خود


را برداشته اي! يك ضرب المثلي قديمي ميگويد: «هر انساني در زندگي خود
ايوب است»